بیست و سه ماهگی
مهرسا در بیست و سه ماهگی : راستش رو بخواین باید بگم که اتفاق خاصی توو این ماه نیفتاده یا بهتر بگم انقدر شیرین کاریهای جدید هر روز رو میشه که دیگه یادمون نمیمونه ! ولی اگه از علایقم بخوام بگم باید عرض کنم به مهد کودک و قصر بادی خیلی علاقمند شدم و هر وقت بابا یا مامانم رو ببینم که دارن از خونه میرن بیرون من هم میدوم و حاضر میشم که من رو هم ببرن مهد . جدیداَ یه منبع تمام نشدنی از توت سیاه پیدا کردم و هر وقت میرم خونه ی مامانی و باباجی تا لباسامو سیاه نکنم ، دست بردار نیستم . توو این عکس به انگشت های من دقت کنید ... ...
نویسنده :
مهرسا و هوراد
9:20